سیره امام صادق علیه السلام
ضمانت بهشت در ازای انجام چهار عمل
یکی از آرزوهای انسان در دنیا آن است که بتواند رفاه و آرامش کاملی را در دنیا برای خود بوجود آورد و تا ابد در آن رفاه زندگی کند؛ اما حقیقت آن است که نه ساختار دنیا، بر بقا نهاده شده و نه ساختار زندگی انسان بر ماندن در آن است و نه آرامش کامل بدون هیچ رنجشی در دنیا یافت می شود.
نکته قابل توجه در حدیث آن است که راحتی مطلق بدون هیچ دغدغه و رنجی است؛ و الا آرامش نسبی در دنیا وجود دارد؛ چرا که در احادیث دیگر عوامل آرامش در زندگی نیز بیان شده است؛ و این گونه روایات با یکدیگر تعارض یا تناقضی ندارد؛ چون آرامش نسبی در دنیا هست اما آرامش مطلق جایش در بهشت برین است.
پس آرامش مطلق در بهشت است؛ حال چه کنیم که بهشت را بدست آوریم تا همیشه در آن آسوده باشیم و به آرامش مطلق برسیم؟.
جواب این سوال آن است که امام صادق علیه السلام در حدیث فرموده اند که: «مَنْ یَضْمَنُ لِی أَرْبَعَةً بِأَرْبَعَةِ أَبْیَاتٍ فِی اَلْجَنَّةِ مَنْ أَنْفَقَ وَ لَمْ یَخَفْ فَقْراً وَ أَنْصَفَ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَفْشَى اَلسَّلاَمَ فِی اَلْعَالَمِ وَ تَرَکَ اَلْمِرَاءَ وَ إِنْ کَانَ مُحِقّاً»[1]
کیست که چهار چیز را در برابر چهار خانه در بهشت به من تعهد بدهد؟ کسى که انفاق کند و از فقر نترسد و از خویش به مردم انصاف دهد و سلام دادن را در جهان شایع کند و جدل را ترک کند اگر چه بر حق باشد.
حضرت در این حدیث، می فرمایند: کسی که انجام چهار چیز را به من ضمانت کند، من ضمانت چهار خانه در بهشت را به او می دهم.
نکات مهم این حدیث:
الف: انجام چهار کار مهم در دنیا
ب: خانه در بهشت.
به ترتیب در دو بخش به این مطلب خواهیم پرداخت.
بخش اول: چهار کار مهم
۱. انفاق بدون ترس از فقر
انسان متدین ممکن است بدلیل اعتقاد وی به اینکه انفاق کردن ثواب دارد، اما به همین اندازه ترس از آن هم دارد که ممکن است که با انفاق کردن فقیر گردد؛ اگر به ظاهر مطلب نگاه کنیم، باید بگوییم که انسان با انفاق کردن از مالش کم می شود، و از طرفی شیطان نیز به او وعده ی فقیر شدن می دهد و این یکی از دهها طرفند او برای جلوگیری از انجام عمل صالح است؛ قرآن کریم در مورد این مطلب تصریح می فرماید: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ...» شیطان شما را (به هنگام هر انفاقی) وعده فقر می دهد و شما را به کار زشت ( بخل و غیره ) امر می کند.شیطان با هر طرفندی در صدد است که به انسان وعده فقر دهد، اما کار خدا چگونه است؛ می فرماید: «وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» و خداوند شما را وعده آمرزش از جانب خود و فضل و فزونی می دهد، و خدا صاحب سعه (وجودی، توانی و رحمتی) و دانا (به همه چیز) است.
همانگونه که در آیه بالا می بینیم خداوند نیز به انسان وعده ی آمرزش می دهد و هم به او وعده افزایش روزی می دهد؛ چرا که تمام اسباب دست اوست و اوست که توسعه دهنده است و بخوبی می داند چه کسی با چه نیتی انفاق نموده است. چنانچه امام علی(علیه السلام) در این باره میفرماید: «إستَنزلوا الرِّزقَ بِالصَّدَقَهْ»؛[2] با صدقه دادن، روزی خود را فرود آورید.
ظاهر و باطن قضیه:
اما این وعده ی شیطان در فقیر یا کم شدن اموالش، ظاهر قضیه است؛ و اما باطن قضیه آن است که انسان انفاق کننده با انفاق کردن آثار و برکات متعددی را در زندگی خواهد دید.اما در عین حال، یکی از وظایف مومن دشمنی کردن با شیطان است؛ پیامبر(صلی الله و آله و سلم) در این باره میفرماید: «آیا شما را از چیزى خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید، شیطان از شما دور شود، چندانکه مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند: چرا. فرمودند: روزه روى شیطان را سیاه مىکند، صدقه پشت او را مىشکند، دوست داشتن براى خدا و همیارى در کار نیک، ریشه او را مى کند و استغفار شاهرگش را مىزند.[3]
پس با صدقه و انفاق کردن، پشت شیطان را می توان شکست.
۲. انصاف داشتن
یکی از ویژگی های مومن، داشتن انصاف است؛ البته وجود انصاف وقتی برای آدمی آشکار می شود که در قضاوت به ضرر خودش باشد. و اینجاست که مومن به حقیقت ایمان دست می یابد؛ چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مَنْ وَاسَى الْفَقِیرَ مِنْ مَالِهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِکَ الْمُؤْمِنُ حَقّاً»[4] کسیکه در مالش با فقیر مواسات کند و بمردم از خود انصاف دهد، او مؤمن حقیقى است.انصاف از صفات بسیار پسندیده است که در احادیث بسیار بدان سفارش شده است؛ چنانچه سرور اعمال بیان شده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «سَیِّدُ الْأَعْمَالِ إِنْصَافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ ...»[5] سرور اعمال، انصاف دادن مردم از خود...
بنابر این، کسی که سرور اعمال را انجام دهد، شایسته داشتن خانه ای در بهشت نیست؟!
۳. شایع کردن سلام در جامعه
سلام یکی از نامهای خداوند است و در حقیقت انسان با سلام کردن به دیگران، برای سلامتی آنها دعا می کند؛ یکی از برخورد های بسیار شادی بخش خداوند با بهشتیان، سلام به آنهاست که توسط فرشتگان الهی، به آنها رسانده می شود؛ چون فرمود: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ»[6] (و گویند) درود بر شما به پاس صبر و شکیبایی تان چه نیکوست (اینجا به عنوان) عاقبت آن سرای.»معنای افشای سلام آن است که به سلام کردن بر احدی از مسلمانان، بخل نورزد.[7]
افشای سلام، آثار و برکات متعددی بدنبال دارد مثلاً در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده که یکی از چیزهایی که مقام آدمی را بالا می برد، سلام کردن به دیگران است؛ فرمودند: «ثَلاَثٌ دَرَجَاتٌ... فَأَمَّا اَلدَّرَجَاتُ فَإِفْشَاءُ اَلسَّلاَمِ...»[8] سه چیز از درجات پسندیده ... یکی آشکار ساختن سلام ... است.
۴. ترک مراء
مراء به معنای ایراد و اعتراض به سخن دیگری و اظهار نقص و خلل در آن به قصد تحقیر و اهانت وی و اظهار برتری و هوشمندی خود است؛ مومن باید بداند که ایرادی که جهت اظهار نقص دیگری و سبب تحقیر دیگران است، نباید از او سرزند و در حقیقت ممکن است با این کار، حقی از دیگران را ضایع کند؛ البته در این حدیث اگرچه انسان برحق هم باشد، باید مراء و جدال را کنار بگذارد.پس با انجام این چهار کار، بهشت انسان توسط امام صادق علیه السلام تضمین شده است.
بخش دوم: خانه بهشتی:
اما خانه ی بهشتی که در حدیث گفته شده یعنی چه؟
برای پاسخ به این پرسش و همچنین جلوگیری از اطاله کلام باید گفت: قرآن کریم در مورد بهشت سخن فراوان دارد اما برای نمونه یک از جایگاه های بهشت را مثال می زنیم:
قرآن کریم در سوره کهف می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً»[9] امّا کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، باغهاى بهشت برین محل پذیرایى آنان خواهد بود.
در مورد «فردوس» به طورى که بعضى از مفسران بزرگ گفته اند باغى است که همه نعمتها و تمام مواهب لازم در آن جمع باشد، و به این ترتیب «فردوس» بهترین و برترین باغهاى بهشت است.[10]
بنابر این هر کس خوا هان این گونه بهشت است، آن چهار عمل مهم را انجام دهد، و به چنین بهشتی وارد شود تا آرامش مطلق بیابد.
و چه زیبا گفته است آیت الله شهید دکتر بهشتی که: «بهشت را به بها می دهند نه به بهانه»!
پی نوشت:
[1] الخصال / ترجمه کمره ای، ج 1، ص 210
[2] کافی، ج 4، ص 3 ، ح 5؛ تحف العقول، ص 60؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2 ، ص 66 ، ح 1730
[3] کافی، الاسلامیه، ج 4، ص 62 ، ح 2
[4] اصول کافى، ج3، ص218 روایة 17
[5] اصول کافى، ج3، ص 215 روایة 7
[6] رعد، آیه ۲۴
[7] حلیة المتقین، ص۵۴
[8] روضة الواعظین، ج2, ص458
[9] سوره کهف، آیه ۱۰۹
[10] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۶۳.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}